5 غزل دلنشین حافظ برای شب یلدا

زمان مطالعه: 4 دقیقه
غزلیات حافظ برای شب یلدا
در این مقاله میخوانید

حافظ شیرازی اشعار متعدد و زیبایی را سروده که انسان را وارد یک وادی عمیق می‌‌کند. او شعرهای زیادی را سروده که هرکدامِ آن‌ها به موضوع خاصی اشاره داشته و از یک دریچه تازه به مباحث می‌نگرد. یکی از موضوعاتی که حافظ به شکل جذابی به آن اشاره کرده و دستمایه اشعار خود قرار داده، شب یلدا است. غزل حافظ برای شب یلدا پر از خلاقیت و آرایه‌های زیبا می‌باشد. در ادامه در خصوص رسم حافظ خوانی در شب یلدا صحبت می‌کنیم و همچنین پنج غزل دلنشین حافظ برای شب یلدا را با شما به اشتراک خواهیم گذاشت تا از خوانش آن لذت ببرید:

💥مطالعه بیشتر: حافظ خوانی شب یلدا، سنت دیرینه و زیبا

حافظ خوانی و اهمیت غزل حافظ برای شب یلدا

خوب است که در دورهمی‌های یلدایی، زمانی هرچند کوتاه را به انجام یک کار معنوی اختصاص دهید تا احساس شادابی و سرزندگی کنید. یکی از ایده‌های خوب در این خصوص حافظ خوانی است. در شب یلدا معمولا یکی از بزرگان خانواده شعری از دیوان حافظ  انتخاب نموده و آن را برای دیگران می‌خواند. همچنین برای گرفتن فال، هر فرد شعری از کتاب را به طور اتفاقی انتخاب می‌کند. مضامین اشعار حافظ پند و اندرز است و آموزه‌های به خصوصی درباره اخلاق و روش زندگی دارد. بنابراین افراد سعی می‌کنند با خواندن فال خود، از آموزه‌های آن برای روزهای پیش رو بهره ببرد. به جای آوردن رسم حافظ خوانی باعث علاقمندی افراد به ادبیات و فرهنگ ایرانی نیز می‌شود و هویت و اصالت را در آن‌ها زنده می‌کند.

5 غزل یلدایی زیبا از حافظ شیرازی

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت

کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را

فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب

چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را

ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است

به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را

من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم

که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم

جواب تلخ می‌زیبد لب لعل شکرخا را

نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند

جوانان سعادتمند پند پیر دانا را

حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو

که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را

غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ

که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را

غرل حافظ برای دورهمی شب یلدا

بر سر آنم که گر ز دست برآید

دست به کاری زنم که غصه سر آید

خلوت دل نیست جای صحبت اضداد

دیو چو بیرون رود فرشته درآید

صحبت حکام ظلمت شب یلدا ست

نور ز خورشید جوی بو که برآید

بر در ارباب بی‌مروت دنیا

چند نشینی که خواجه کی به درآید

ترک گدایی مکن که گنج بیابی

از نظر ره روی که در گذر آید

صالح و طالح متاع خویش نمودند

تا که قبول افتد و که در نظر آید

بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر

باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید

غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست

هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید

💥💥💥💥💥💥💥💥💥

بیا که قصر امل سخت سست بنیادست

بیار باده که بنیاد عمر بر بادست

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود

ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست

چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب

سروش عالم غیبم چه مژده‌ها دادست

که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین

نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست

تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر

ندانمت که در این دامگه چه افتادست

نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر

که این حدیث ز پیر طریقتم یادست

غم جهان مخور و پند من مبر از یاد

که این لطیفه عشقم ز ره روی یادست

رضا به داده بده وز جبین گره بگشای

که بر من و تو در اختیار نگشادست

مجو درستی عهد از جهان سست نهاد

که این عجوز عروس هزاردامادست

نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل

بنال بلبل بی دل که جای فریادست

حسد چه می‌بری ای سست نظم بر حافظ

قبول خاطر و لطف سخن خدادادست

غزل مناسب شب یلدا

دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود

تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

دل که از ناوک مژگان تو در خون می‌گشت

باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود

هم عفاالله صبا کز تو پیامی می‌داد

ور نه در کس نرسیدیم که از کوی تو بود

عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت

فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود

من سرگشته هم از اهل سلامت بودم

دام راهم شکن طره هندوی تو بود

بگشا بند قبا تا بگشاید دل من

که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود

به وفای تو که بر تربت حافظ بگذر

کز جهان می‌شد و در آرزوی روی تو بود

💥💥💥💥💥💥💥💥💥

رَواقِ منظرِ چشمِ من آشیانهٔ توست

کَرَم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست

به لطفِ خال و خط از عارفان ربودی دل

لطیفه‌های عجب زیرِ دام و دانهٔ توست

دلت به وصلِ گل ای بلبل صبا خوش باد

که در چمن همه گلبانگ عاشقانهٔ توست

عِلاج ضعفِ دلِ ما به لب حوالت کن

که این مُفَرِّحِ یاقوت، در خزانهٔ توست

به تن مُقصرم از دولتِ ملازمتت

ولی خلاصهٔ جان خاکِ آستانهٔ توست

من آن نِیَم که دهم نقدِ دل به هر شوخی

دَرِ خزانه، به مهر تو و نشانهٔ توست

تو خود چه لعبتی ای شهسوارِ شیرین کار

که توسنی چو فلک، رامِ تازیانهٔ توست

چه جای من، که بلغزد سپهر شعبده‌باز

از این حیَل که در انبانهٔ بهانهٔ توست

سرودِ مجلست اکنون فلک به رقص آرد

که شعرِ حافظِ شیرین سخن ترانهٔ توست

غزل های شب یلدا

دیدگاهی در مورد “5 غزل دلنشین حافظ برای شب یلدا

  1. ملینا گفت:

    بد بود

    1. نیلوفر قربانی گفت:

      ملینا عزیز متاسفیم که محتوا مورد رضایت شما نبوده

  2. کاراگاه گفت:

    یکمی شعر هاش بلندن وگرنه از اریسا به ما خیلی رسیده

    1. نیلوفر قربانی گفت:

      سپاس از همراهی شما دوست عزیز
      این ابیات گزیده‌ای از شعر های دلنشین حافظ میباشد.

  3. محمد گفت:

    زیبا بود

    1. نیلوفر قربانی گفت:

      سپاس از همراهی شما دوست عزیز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات پیشنهادی برای شما

مطالب مرتبط
10 پیشنهاد فوق العاده برای خرید هدیه روز معلم قیمت مناسب (زنانه و مردانه)
ایده های ناب خرید هدیه برای دفتر کار پدر
٨ هدیه شیک و خاص برای محل کار پدر
آداب و رسوم هدیه خریدن و هدیه دادن
راهنمای مختصر آداب هدیه دادن
هدیه سازمانی و روانشناسی رنگ‌ها
هدیه سازمانی و روانشناسی رنگ‌ها
صنایع دستی دکوری برای اتاق پذیرایی
10 صنایع دستی زیبا برای تزئین اتاق پذیرایی
سبد خرید
ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

فروشگاه
علاقه مندی ها
0 موارد محصول
حساب کاربری من